ورد سحری
از دانشگاه که برمی گشتم توی اتوبوس دختری مشغول قرائت قرآن روزانه اش بود . از یه ایستگاه اتوبوس که گذشتیم جوانی را دیدم که همانطور که قرآن میخواند هر از گاهی سرش را بالا می آورد و انتظار اتوبوس می کشید . دقایقی بعد از افطار که داشتم از یکی از خیابانهای اصلی رد می شدم دیدم توی خیابون شیر داغ می دن به روزه داران . چقدر دلم میخواست منم برم بگیرم . اما متاسفانه همش آقایون تجمع کرده بودند . البته نوش جانشان ! شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان همه جا روی در و دیوار و پارچه ها نوشته که بهار قرآن مبارک باد . بهار... تابستان...پاییز ...زمستان راستی تا حالا فکر کردید که قرآن تابستان هم داره؟ یا پاییز و زمستان؟ اگه تابستانش رو بگیریم جهنم ... اونوقت باید به بهشت هم بگیم بهار قرآن ! پس بهار باید یه معنی دیگه ای بده . بهار قرآن یعنی فصل شکوفایی قرآن . یعنی اوج زیبایی و طراوتش . البته اوج زیبایی و طراوت هم شاید تعبیر دقیقی نباشه . همون فصل شکوفایی از همه مناسبتر هست . شکوفه های قرآن ، آیه های نورانی آن هستند که اگه به طراوت محیط حساسیت نداشته باشی می تونه عطر خوشش رو استشمام کنی . چشماتو ببند . نفس عمـــــیق . عشق مانند هوا همه جا جاری است ، تو نفسهایت را قدری جانانه بکش (